خانه ای در تهران که برای ساختش حتی یک درخت قطع نشد
به گزارش بچه های ریاضی، هنوز در تهران امروز می توانیم شاهد بناهایی باشیم که ساعت ها می گردد آن را دید و معمارش را برای خلق چنین بنایی تحسین کرد. مجتمع مسکونی نیاوران که به وسیله معمار خوش ذوق جوان، محمدرضا نیکبخت، طراحی شده است، یکی از این هاست. با خبرنگاران همراه باشید.
گروه معماری زندیگان
مهندسان مشاور معماری و بازسازی زندیگان، با حضور محمدرضا نیک بخت، شهرام بهزادیان، مجتبی فتحی و کیوان ورقایی در هیئت مدیره، قریب به پانزده سال است که کار خود را شروع نموده و در حوزه های طراحی و نظارت پروژه های معماری و بعلاوه بازسازی آثار تاریخی مشغول فعالیت است. طراحی و اجرای بیش از صد پروژه مسکونی، تجاری و فرهنگی و بعلاوه تهیه طرح بازسازی و احیای بناهایی همانند مجموعه بایزید بسطامی، بخشی از سوابق حرفه ای این گروه است. انتشار کتاب بازسازی و احیای آرامگاه چلبی اغلو که بازگونماینده تجربیات حاصل از این پروژه است، از جمله فعالیت های مجموعه زندیگان در حوزه نشر است. این مشاور در ابتدای سال 1394، از کتاب معماری اجزا تالیف محمدرضا نیک بخت رونمایی کرد. این کتاب گزیده ای از جزئیات معماری است که در سال های فعالیت این مشاور طراحی و اجرا و اکنون همراه با تصاویر، نقشه ها و توضیحات لازم منتشر شده است. یکی از برجسته ترین آثار گروه زندیگان بدون شک مجتمع مسکونی نیاوران است که در ادامه بیشتر می خوانید.
معماری بدون قطع حتی یک درخت
طراحی و ساخت مجمتع مسکونی نیاوران حاصل تلفیقی از هنر معماری و حفظ طبیعت است، چرا که با وجود ساختن این بنای مسکونی در فضای شهری حتی یک درخت برای احداث آن قطع نشده است.
طراحی این مجتمع به گونه ای بوده است که به محیط طبیعی پیرامون خود آسیبی نزده و زندگی شهری با کمترین صدمه به محیط طبیعی پیرامون خود وصل شده است.
معمار و مجری این مجتمع مسکونی ارگانیک (طبیعی) که در شمال شهر تهران و منطقه نیاوران قرار گرفته است، محمدرضا نیک بخت است.
ساختمان مسکونی نیاوران، اثر محمدرضا نیکبخت که جزو منتخبین سایت جامعه جهانی معماران در سال 2012 نیز شناخته شد، از جمله آثار معماری معاصر ایران است که می تواند برانگیزاننده واکنش های مختلفی باشد. اثری که تا حد زیادی، زیر سایه بعضی ابعاد ژورنالیستی قرار گرفته و این امر گاهی مانع از به چشم آمدن ویژگی های عمیق تر و معمارانه آن شده است.
معرفی گسترده این بنا در فضای مجازی به عنوان بنایی که بدون قطع حتی یک درخت! ساخته شده است، بخشی از همین نگاه به این اثر است که البته بی راه نیست، اما بسنده کردن به آن ما را از وجوه دیگر این اثر محروم خواهد نمود. این نوشتار، هرگز قصد ارائه نقدی همه جانبه پیرامون این اثر ندارد، بلکه قصد آن اشاره به بعضی وجوه قابل تامل اثر است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
باید پذیرفت که در نگاه اول، چیزی که درباره مجتمع مسکونی نیاوران خودنمایی می نماید، حضور درختان با سابقه ای است که مشخصا حفظ آن ها پرهزینه تر و دشوارتر از حذف آن ها بوده است و این اولین نکته ای است که تحسین ما را بر می انگیزد.
اما این تمام ماجرا نیست؛ اگر این ساختمان صرفا در پیچ و تاب خوردن حول درختان میانی اش متوقف مانده بود، می شد با آن به عنوان یک اثر مفهومی برخورد کرد که مبین نوع نگاه خاص معمار به موضوع سایت و طبیعت یا احتمالا معماری است و دایره نقد و گفت وگو درباره آن را از پیرامون همین نگاه فراتر نبرد.
اما این بنا چیزی بیش از اشاره به یک ایده است؛ که در متر به متر وجوه دیدنیش، سرشار از جزئیات و موتیف هایی است که می توان مدتی دراز را به تماشایش نشست. جزئیاتی که در نقطه به نقطه بنا حاضرند و تنها اگر عزم عکاسی از بنا را داشته باشیم متوجه کثرت غافلگیرنماینده آن ها می شویم.
به عبارتی وقتی به مجموعه مسکونی نیاوران نگاه می کنیم، صرفا در حال تماشای ایده یک معمار درباره برخورد با طبیعت نیستیم، بلکه در حال تماشای اثری هستیم که وجوه عینی آن چیزی کم از وجوه ذهنی اش ندارند و چه بسا غنی تر از آن هستند. ساختمان نیاوران صرفا خود را به مفاهیم انضمامی نمی آویزد و اصالتش، بیش از آنکه به ایده های ذهنی متکی باشد، به گوشه گوشه جسمش متکی است. جایی که سنگ و گچ و آهن در هم می آمیزند و صحنه های جالب توجهی خلق می نمایند.
به نظر می رسد بنا، زبان و بیان خودش را دارد، هر کجا که آجری به سنگی یا چوبی به گچی می رسد، حرفی از جنس آهن در میان است. آهنی که البته شخصیتی تازه به خود گرفته است. نگارنده به خاطر دارد که زنده یاد میرمیران با اشاره به قابلیت های شیشه، یادآور می شد که مصالح نو در ذات خود مسئله ای ندارند و استفاده سخیف ما از آنهاست که ما را به دشمنی با آنها برانگیخته است. شاید در این اثر، شواهدی مقبول برای حقانیت این گفته بیابیم.
در این بنا، آهن و نبشی و ناودانی نه تنها سخیف به شمار نمی روند که از ساخت صنعتی خود جدا شده و حیثیت زیبایی شناسانه ای یافته اند و نقش مهمی در تظاهر فرمی بنا ایفا نموده اند. همین مسئله درباره بلوک های شیشه ای، چوب های صنعتی شده و انواع تکنولوژی های نوین ساخت، مثل برش لیزر و سی ان سی صادق است.
البته ظهور مصالح در این ساخت زیباشناختی، لزوما به فاصله گرفتن آنها از کارکرد استاتیکی شان منجر نمی گردد؛ برای مثال، ناودانی ها در عین حال که با رنگ مشکی به تعادل و سرزندگی بصری بنا یاری می نمایند و در عین حال که تمایز دو ماده متفاوت را به لحاظ بصری و مفهومی معنی دار می نمایند، در محل و به گونه ای استفاده شده اند که حمل نماینده بار مصالح بالای خود هستند و به عبارتی می توان گفت، مصالح در جایی میان زیبایی و ایستایی عمل می نمایند. البته نیکبخت در این بنا علاوه بر زیبایی و ایستایی مصالح را در معرض کنش با عامل دیگری نیز قرار داده است.
به این ترتیب، ماهیت فضا و عناصر حاضر در آن مصالح پوستی یک دست و خنثی برای پوشاندن بنا نیستند و برعکس، نسبت به تغییرات در فضای مجاورشان حساس هستند و عکس العمل نشان می دهند. نمای ساختمان از بیرون سنگ هایی با قطع آجری است، اما در باغچه میانی لحن بنا عوض می گردد و با زبان سنگ هایی نامنظم تر سخن می گوید.
با این حال، این تغییر لحن بیان به بیرون محدود نمی گردد و داخل هم برای بنا معنی دار است، به طوری که استفاده از سنگ های بادبر در قسمت نزدیک به زمین احساس طبیعی بودن فضا را در آن قسمت افزایش می دهد؛ معمار به خوبی به این امر توجه نشان می دهد که ارتفاع پایین فضایی است که انسان می تواند در میان آن بایستد و بودن در جایی را تجربه کند که سمتی از آن درخت و سمتی دیگر بنا هست و همین مسئله کیفیتی به آن می دهد که موجب تمایز آن با قسمت های مرتفع تر می گردد.
نقطه قوت پروژه اما، زمانی پررنگ تر می گردد که به جانمایی فضاها در اطراف فضای درختان توجه کنیم؛ در این جانمایی، فضاهای مشاع و سیرکولاسیون در طبقه همکف و بعلاوه فضاهای اصلی سکونت در طبقات بالا، در لبه فضای تهی قرار گرفته اند که این امر، هم موجب افزایش کیفیت این فضاها شده و هم فضای درختان را زنده تر، امن تر و معنی دارتر نموده است.
از سویی، قرار گرفتن فضاهای سیرکولاسیونِ همکف در لبه فضای درختان، امکان دیگری را برای معمار فراهم آورده است؛ ارتقا کیفیت فضای میانی با ایجاد تخلخل در جداره ها. در اینجا اشاره به سخن دیگری از سیدهادی میرمیران خالی از لطف نیست. او معتقد بود مهم ترین خصلت معماری ایرانی شفافیت است. خصلتی که از نظر میرمیران از دوره هخامنشی تا قاجار در معماری ایران حاضر بوده است، زیرا بزرگ ترین آثار معماری ما هم به زعم او مثل سنگ پا متخلخل هستند.
البته نباید فراموش کرد که دیالکتیکی از توده ها و فضاها چنین کیفیتی را برای معماری ایران رقم زده است؛ ستون های تنومند کناره رواق یا پنجره های تهی میان دیوارهای ضخیم مثال هایی از این شفافیت هستند، یعنی به زعم خود میرمیران، معماری در بستری تاریخی در مسیر کاستن از ماده و افزودن به فضا حرکت می نموده است. در مجموعه مسکونی نیاوران، بنای قابل تاملی از منظر شفافیت قابل ملاحظه است. انگار فضای تهی میانی به جداره های اطراف خود ضربه زده و آنها را در قسمت هایی به عقب هل داده است (همان رفتار تاریخی که حیاط مرکزی در قبال جداره هایش در پیش گرفته و ایوان ها و رواق ها را شکل می دهد). در اینجا گویی فضای باز میانی در توده های اطراف خود نشت نموده است و البته در جواب آن توده ها نیز، در قالب پله هایی به سمت فضای میانی حرکت نموده و آن را برش داده اند تا در خلال این رفت و برگشت ها، نمایشی تمام عیار از درهم تنیدگی فضاها و توده ها به اجرا دربیاید. گویی چروکیدگی های گچی ایجاد شده در زیر پله ها روایت گر همین نشت تدریجی عناصر در یکدیگر است.
طبقه همکف به لابی ورودی اختصاص داده شده است، ساختمان اداری مدیران، مراسم و سالن اجتماعات است. زیر زمین اول عمدتا برای پارکینگ و اتاق های فروشگاه است، در حالی که زیر زمین دوم، علاوه بر پارکینگ شامل اتاق حرارت مرکزی، استخر شنا، جکوزی و سالن ورزش است.
با همه این ها گفتنی است با توجه به معماری امروز ایران چنین بناهایی که می رقصند تا دلی از درختی شکسته نگردد، بسیار قابل احترام و ارزشمند ند. امید است نه تنها درختی بی علت قطع نگردد، بلکه برای ساختن بناهای ارزشمند دیگری در کشور عزیزمان نیز با تمامی عناصر طبیعت از جمله درختان مهربان باشیم .
منبع: کجارو / consbank.com / zandigan.com